رادمهر جان و کیا مهررادمهر جان و کیا مهر، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره

پاره های تن من

16

چهار شنبه 30 فروردین :نمیدونم از کجا شروع کنم از کجاش بگم تو اون تاریخ لعنتی من رفتم دکتر سونوگرافی خانوم فرخ برگشت بهم گفت هنوز فقط ساک حاملگی دیده میشه برو دوباره بیا ٢ هفته دیگه فعلا فاقی جنین هستش منو همسرم تمام مسیر خونه رو با غصه اومدیم خیلی سعی میکرد آرومم کنه اما میدونستم این بارم فایده نداره تمام تنم میلرزید نمیخواستم دوباره تمام کابوس های تلخ زندگی ام تکرار بشه تمام راه گریه کردم اون دو هفته بد ترین روزای عمرم بود رفتم حرم پیش آقا دعا کردم بازم گفتم تسلیم شمام حتما  صلاح من در همین هستش خدایا چرا این دو هفته لعنتی نمیگذشت برای چهار شنبه ١3 اردیبهشت برام نوبت زد . چهارشنبه 13 اردیبهشت رفتم روی تخت دراز کشیدم اشکام بی اختیار م...
18 ارديبهشت 1391
1